ابوزراعه جرجانی
جمعه, ۳ شهریور ۱۳۹۱، ۰۳:۰۶ ب.ظ
مردی فاضل و کامل بوده از استادان کهن وبزرگان سخن است او را ابوزراعه معمری گویند.
از اشعارش جز این چند بیت به دست نیامد:
از اشعارش جز این چند بیت به دست نیامد:
هرآن کسی نباشد زاخترش اقبال |
بود همه هنر او به خلق نامقبول |
||||
شجاعتش همه دیوانگی فصاحت حشو |
سخن گزاف وکریمی فساد وفضل فضول |
||||
آنجا که درم باید انبار براندازم |
وانجا که سخن باید چون موم کنم آهن |
||||
چون باد همی گردد با باد همی گردم |
گه با قدح وبربط گه با زره وجوشن |
||||
در فخریه گوید
اگر به دولت با رودکی نه همسانم |
عجب مکن سخن از رودکی نه کم دانم |
|
اگر به کوری چشم او بیافت گیتی را |
زبهر گیتی من کور بود نتوانم |
|
هزار یک زان کو یافت از عطای ملوک |
به من دهی سخن آید هزار چندانم |
مجمع الفصحاء ، جلد1
۹۱/۰۶/۰۳