
سوار یه ماشین سواری شدم تا برم سرکلاس.
به محض اینکه سوار شدم راننده ی ماشین که یه پسر جوون بود چند متر جلوتر یه دختر مانتویی رو هم سوار کرد؛ بعد از چند لحظه که به جایی رسیدیم که من میخواستم پیاده شم، دست کردم توی جیبم و کرایه م رو حساب کردم.
دختره هم کرایه ش رو به پسر جوون تعارف کرد و گفت :«بفرمایید آقا! ».
پسره هم که برای دختره دندون تیز کرده بود گفت: «قابل نداره!»
دختره هم گفت:« ممنون! بفرمایید! ». خلاصه از دختره اصرار و از پسره انکار و پسره هم هی میگفت:«قابلی نداره» و پول رو نگرفت.
بعدش من گفتم:«آقا پیاده میشم». دختره هم گفت :«ممنون آقا منم پیدا میشم.»
پسره ماشینش رو کنار زد و با کمال پر رویی به دختره گفت: «من تا بالاتر هم میرم.»
یعنی منظورش این بود که تو بشین توی ماشین. اما دختره پیاده شد و رفت.
افتادم یاد یه آیه ای از قرآن که درمورد بعضی ها میگه: «خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَة» حج-11
یعنی: «(هم) دنیا را ضرر کرد و (هم) آخرت را»
این پسر هم همینطور بود هم دنیا رو ضرر کرد و پول کرایه ش رو نگرفت و هم آخرتش رو ضرر کرد و در آخرت در قبال این کار و این گناهش باید پاسخگو باشه.
از همه ی اینها که بگذریم شخصیت و ارزشش رو پیش من و پیش یه دختر خراب کرد.
شان و ارزشی که یک انسان داره خیلی فراتر از اینهاست که بخواد به خاطر امیال حیوانی خودش اون رو خدشه دار کنه!
و چقدر زشته که یک انسان با شهوت خودش کور بشه و این ارزش و شخصیتی رو که خدا بهش داده نبینه و حیاء و عفتش رو زیر پا بذاره.
توی روایتهای اسلامی ما هست که :«لا دین لمن لا حیاء له»
یعنی:«دین ندارد کسی که حیاء ندارد.»
منبع : ندای حجاب
توی این پست میخوام توجه شما رو به یه آمار یا بهتر بگم یه تحقیق جلب کنم که توی اون 50 نفر از پسرانی که در دوران مجردی با دوست دخترشون رابطه ی جنسی برقرار کردن مورد بررسی قرار گرفتن!
توی این تحقیق از اونها سوال شده که آیا حاضرید با دوست دختر خودتون ازدواج کنید.؟؟
امروز میخوام یه مطلبی براتون بگم که شاید خیلی شنیده باشید و خیلی به ذهنتون رسیده باشه؛اونم اینه که بعضی وقتا فکر میکنیم یا میشنویم که «ما هرچی راه راست رو میریم و خوبی میکنیم و انواع و اقسام کارهای پسندیده و خدایی رو انجام میدیم،انگار که خدا زیاد با ما نیست و به ما توجهی نمیکنه اما فلانی که این همه خلاف میکنه، خدا براش میخواد».
در برخی از روایات تاریخی بیان شده است که زیارت کربلا با پای پیاده در زمان «شیخ انصاری»(متوفی سال ۱۲۸۱ قمری) رسم بوده است.
اما در برههای از زمان به ورطه فراموشی سپرده میشود که در نهایت توسط «شیخ میرزا حسین نوری» دوباره احیا میشود.
این
عالم بزرگوار اولین بار در عید قربان به پیادهروی از نجف تا کربلا اقدام
کرد که ۳ روز در راه بود و حدود ۳۰ نفر از دوستان و اطرافیانش وی را همراهی
میکردند، نیز با وی بودند.
«محدث
نوری» از آن پس تصمیم گرفت، هر سال این کار را تکرار کند، ایشان آخرین بار
در سال ۱۳۱۹ هجری با پای پیاده به زیارت حرم أباعبدالله حسین(ع) رفت.
یکی از آفات زبان و رذایل اخلاقی ، سخن چینی است. سخن چینی ، عبارت است از دو بهم زنی ، یعنی انسان ، سخن یا عملی را برای کسی به نیت ایجاد عداوت و تفرقه بین دوکس نقل نماید.
.......................
(وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍٔ لُمَزَهٍٔ)
وای بر هر عیب جوی سخن چین.حضرت محمد (ص) : « لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ نَمَّامٌ »
هیچ سخن چینى داخل بهشت نمی شود.
.........................................................
سخن چینی از منظر حضرت امیر(ع):
((شِرَارُکُمُ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الْأَحِبَّةِ الْمُبْتَغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَایِب))
بد ترین شما کسانی هستند که سخن چینی می کنند و میان دوستان جدایی می افکنند و دنبال عیوب افراد پاکدامن می روند
...............................................................
سخن چینی از منظر امام صادق :
امام صادق (ع) فرمودند :« النَّمَّامُ أَشَرُّ مَنْ وَطِئَ عَلَى الْأَرْضِ بِقَدَم»
بدترین مردمی که روی زمین قدم بر می دارند، افراد سخن چین هستند.