ما زاده عشقیم و فزاینده دردیم * با مدّعیِ عاکفِ مسجد، به نبردیم*با مدّعیان، در طلبش عهد نبستیم *با بیخبران، سازش بیهوده نکردیم*در آتش عشق تو، خلیلانه خزیدیم * در مسلخ عشّاق تو، فرزانه و فردیم*
کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست*هیچ بازار چنین گرم که بازار، تو نیست*سرو زیبا و، به زیبایی بالای تو نه*شهد شیرین و، به شیرینی گفتار تو نیست*
خود که باشد که تو را بیند و عاشق نشود؟*مگرش هیچ نباشد که خریدار تو نیست*کس ندیدست تو را یک نظر اندر همه عمر*که همه عمر دعاگوی و هوادار تو نیست*
من سری دارم و در پای تو خواهم بازید*خجل از ننگ بضاعت که سزاوار تو نیست*به جمال تو که دیدار ز من بازمگیر*که مرا طاقت نادیدن دیدار تو نیست*
وادامه دلنوشته ها در یک فایل Word