بازی کن کوچولو بازی کن
شاید اون صندوق صدقات پشت سرت از خجالت آب بشه !!!
![[تصویر: c480o1ptveto6ykx5x4z.jpg]](http://www.pic.tooptarinha.com/images/c480o1ptveto6ykx5x4z.jpg)
انسان همواره باید بر این امر واقف باشد که شیطان هر لحظه در کمین اوست . وبرای شیطان فرقی نمی کند انسان در خیابان باشد یا درمنزل یا در اداره یا در کلاس درس ویا در هر جای دیگری .
و همانطور که می دانید ، شیطان برای هر گناهی ، یک ابزار ویک مامور خاص دارد که در فرصت های مختلف انسان ها را گرفتار آن می کند .
بقیه در ادامه مطلب
مسعود اوزیل با ذکر این نکته که با وجود اینکه در فرهنگ آلمان بزرگ شده ام فرهنگ خودم را فراموش نکرده ام گفت: «من یک مسلمانم و قبل از هر مسابقه به درگاه خدا دعا می کنم. این را همه می دانند حتی آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان. به هویت مسلمان و ترک خودم افتخار می کنم و به قبول شدن دعاهایم ایمان دارم.»
به گزارش گروه اینترنتی رهروان ولایت به نقل از خبرگزاری رسا، با حضور طلاب و فضلای حوزه علمیه قم نخستین سلسله همایشهای سبک زندگی با محوریت شهدای حجره، در مدرسه علمیه حقانی برگزار شد.
براساس این گزارش، در این مراسم که با حضور سردار فضلی همراه بوده مراسم بزرگداشتی برای شهیدان حججالاسلام شهید مصطفی ردانیپور، عبدالله و رحمتالله میثمی برگزار شد؛ همچنین در این مراسم شیوه سیاست ورزی، مبارزه و جهاد این شهدای بزرگوار مورد بررسی قرار گرفت.
گفتنی است، در مراسم بزرگداشت شهدای حجره، عطاالله میثمی برادر شهیدان رحمتالله و عبدالله میثمی با زنده نگهداشتن یاد و خاطر شهدا به بیان چند خاطره درباره برادران بزرگوار خود پرداخت.
میثمی در یکی از خاطرات خود به خاطره شیرینی درباره شب عروسی شهید حجتالاسلام مصطفی ردانیپور اشاره کرد و گفت: سال 62 بعد از آن که من و رحمتالله نماز مغرب و عشا را در مسجد خواندیم رحمتالله به من گفت امشب شب عروسی مصطفی(ردانیپور) است.
وی ادامه داد: من به خانه رفتم و سر وضع خود را مرتب کردم سپس با اخوی مرحوم سوار تاکسی شدیم و به مجلس عروسی رفتیم، آن روزها عروسیها مفصل برگزار نمیشد، شهید ردانیپور نیز به سبب این که طلبه بودند یک عروسی ساده در خانه برگزار کرده بودند.
میثمی تصریح کرد: بیشتر حاضران در مراسم عروسی طلبهها و دوستان بودند؛ پس از آن که شام را دادند شهید ردانیپور از آب حوض که در حیاط بود بر روی دوستان خود میپاشید و با آنها شوخی میکرد، ردانیپور بعد از شوخی با دوستان بر روی سکوی حوض ایستاد و گفت «این عروسی من نیست عروسی من موقعی است که در خون خودم بغلتم».
وی در پایان گفت: برای من بسیار عجیب بود که ردانیپور در شب عروسی در آن فضا و زمان این مطلب را بیان میکنند و ایشان بعد از عروسی به جبهه رفته و شهید شدند و هنوز هم برنگشتند.
اونوقت ما با این بهونه که صداو سیمای خودمون برنامه خوب نداره میریم ماهواره میبینیم !!!!
اقا اصن صدا و سیما فاسد !! دفع افسد به فاسد شنیده بودیم ولی توسل به افسد از دست فاسد دیگه نوبره ....
مشکل برخی دوستان از جای دیگست ..... اینا همش بهونس!!!
خیلی میترسی گناه نکنی خاموشش کن ..... اگر هم نه ، لااقل خودتو دیگه گول نزن
برای دانلود نرم افزار به
ادامه مطلب مراجعه فرمایید
س 711: نماز آیات چیست و علت شرعى وجوب آن کدام است؟
ج: نماز آیات دو رکعت است که هر رکعت آن پنج رکوع و دو سجده دارد و اسباب شرعى وجوب آن عبارت است از: کسوف خورشید و خسوف ماه، اگر چه مقدار کمى از آنها گرفته شود؛ زلزله و هر حادثه غیرعادى که باعث ترس بیشتر مردم شود مانند بادهاى سیاه یا سرخ و یا زرد که غیرعادى باشند؛ تاریکى شدید، فرو رفتن زمین و ریختن کوه، صیحه آسمانى و آتشى که گاهى در آسمان ظاهر مىشود. در غیر از کسوف و خسوف و زلزله، باید آن حادثه موجب ترس و وحشت بیشتر مردم شود، و حادثهاى که ترس آور نباشد و یا موجب ترس و وحشت افراد نادرى گردد، اعتبار ندارد.
سوالات دیگر در ادامه مطلب...
پدران و مادران گرامی!
آیا بهتر نیست به جای سپردن تربیت کودکانمان
به شبکه های ماهواره ای آنها را با نماز خواندن آشنا کنیم؟
کدام زیباتر است؟
خودتان قضاوت کنید مسئولیت شما در قبال کودکانتان چیست؟آینده کودکانتان را با وجود ماهواره در خانه هایتان چگونه می بینید؟
چیزی که اسلام از شما خواسته یا چیزی که دشمنان اسلام از شما می خواهند؟
نظر یادتون نره...
و اَقِم الصّلوه انّ الصّلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر.
نماز را برپا دار، زیرا نماز انسان را از کارهای زشت و ناپسند باز میدارد و یاد خدا بسیار بزرگتر است.« عنکبوت ، 45»
چگونه نمازانسان را ازفحشاومنکربازمیدارد؟
تندخوانی و شتاب زدگی
درمان
الف. با علل فساد و گناه مبارزه کنیم ب. از القائات، جهت ترک گناه کمک گیریم ج. از خود نماز در ترک گناهان کمک بگیریم
چشم چرانی
درمان این بیماری در ادامه مطلب
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند.
لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.
مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد! او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید.
مرد پاسخ داد: من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.
دوست عزیز حتماً ادامه مطلبو بخون پشیمون نمیشی
کلمات، تاثیر شگرفی روی ضمیر ناخودآگاه انسان دارند. ناخودآگاه
بدون آنکه منظورمان را بداند هر چه بگوییم خوب یا بد را برایمان
خلق می کند. لذا لازم است برای دستیابی به موفقیت از کلمات مثبت و
دارای انرژی مثبت استفاده کنیم.
با این که مفهوم کلی عبارت "من بیمار نیستم" مثبت است اما کلمه
"بیمار" واژه منفی است. ضمیر ناخودآگاه به منظور و مفهوم کاری
ندارد، بلکه روی کلمات متمرکز می شود. به عنوان مثال در جمله
"فراموش نکنی در هنگام برگشتن نان بخری" احتمال فراموشی بیشتر از
زمانی است که می گوییم "یادت باشد که هنگام برگشتن نان بخری"، زیرا
در حالت اول ناخودآگاه بر روی فراموشی تمرکز می کند و در حالت دوم
بر روی به یاد ماندن.
و یا مثلاَ برای آرام شدن یک نفر جمله "آرام باش" بیشتر از جمله
"داد نزن" تاثیر دارد و همچنین به کار بردن جملاتی از قبیل "خسته
نباشی"، "دستت درد نکند" و... در ناخودآگاه تاثیر منفی می گذارد و
باعث افزایش خستگی، درد و... می شود.
وقتی درباره چیزی واژه بد را به کار می بریم باید بدانیم در جهان
چیز منفی و بدی وجود ندارد. وقتی چیزی بد تلقی می شود، در واقع به
ما خبر نبودن خوبی می دهد. پس چه بهتر است که به جای بد بگوییم
ناخوب. هر گاه ذهنتان را از امواج منفی (افکار، کلام، عادات و...)
تخلیه کنید آنگاه شاهد هجوم شادی و آرامش خواهید بود.
به جای
خسته نباشید؛
بگوییم :
خدا قوت
به جای
خدا بد نده؛
بگوییم :
خدا سلامتی بده
به جای
بد نیستم؛
بگوییم :
خوب هستم
به جای
فراموش نکنی؛
بگوییم :
یادت باشه
به جای
پدرم درآمد؛
بگوییم :
خیلی راحت نبود
به جای
دستت درد نکنه؛
بگوییم :
ممنون از محبتت، سلامت باشی
به جای
ببخشید که مزاحمتان شدم؛
بگوییم :
از اینکه وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم
به جای
گرفتارم؛
بگوییم :
در فرصت مناسب کنار شما خواهم بود
به جای
دروغ نگو؛
بگوییم :
راست می گی؟ راستی؟
به جای
قابل نداره؛
بگوییم :
هدیه برای شما
به جای
شکست خورده؛
بگوییم :
با تجربه
به جای
فقیر هستم؛
بگوییم :
ثروت کمی دارم
به جای
بدرد من نمی خورد؛
بگوییم :
مناسب من نیست
به جای
مشکل دارم؛
بگوییم :
مسئله دارم
به جای
جانم به لبم رسید؛
بگوییم :
چندان هم راحت نبود
به جای
مسئله ربطی به تو ندارد؛
بگوییم :
مسئله را خودم حل میکنم
به جای
من مریض و غمگین نیستم؛
بگوییم :
من سالم و با نشاط هستم
به جای
زشت است؛
بگوییم :
قشنگ نیست
به جای
چرا اذیت میکنی؛
بگوییم :
با این کار چه لذتی میبری
به جای
غم آخرت باشد؛
بگوییم :
شما را در شادی ها ببینم
به جای
متنفرم؛
بگوییم :
دوست ندارم
به جای
دشوار است؛
بگوییم :
آسان نیست
به جای جملاتی از جمله
چقدر چاق شدی؟،
چقدر لاغر شدی؟،
چقدر خسته به نظر میآیی؟،
چرا موهات را این قدر کوتاه کردی؟،
چرا ریشت را بلند کردی؟،
چراتوهمی؟،
چرا رنگت پریده؟،
چرا تلفن نکردی؟،
چرا حال مرا نپرسیدی؟
بگوییم:
سلام به روی ماهت، چقدر خوشحال شدم تو را دیدم، همیشه در قلب من
هستی ...
به جای بی تفاوت گذشتن از این مطلب
لطف کنیم و نظر بدهیم
نکند عکس شهدا را ببینیم و عکس آنها عمل کنیم...
یه زمانی این سرود رو موقع شروع اخبار میخوندند که خیلی ها مثل من متوجه نمیشدن چی میخونه....متن کاملشو گذاشتم تا یکی از دغدغه های ذهنی تون کم بشه:))
اگه به این روز اعتقاد نداری,
گِله ای نیست.
همینطوری بگرد !!
تازه اینا همش نیست بیا ادامه مطلبو ببین شاید ..........
«الکافی، ج 6، ص 445، ح 4»
دل نوشته ای زیبا در مورد
بی حیایی وبی حجابی
من آنروز در جبهه زیر آفتاب داغ ، چفیه بر سر می انداختم تا نسوزم ، بعضی ها امروز رو سری از سر انداخته اند که موی سر به نامحرم نشان داده و بسوزند ودیگران راهم بسوزانند !
من آنروز در خط مقدم برادران غریبه زیادی را می دیدم و به همه می گفتم : خدا قوت، نه خسته برادر! ، بعضی ها امروز برای طرح دوستی ، فقط با عجله از همه می پرسند : ASL?
من در شب قبل از عملیات بر دستانم حنا می زدم تا در جشن پیروزی یا شهادت شرکت کنم ، بعضی ها امروز بر چهره شان هفت قلم مواد آرایشی خارجی می زنند تا به نامحرم بگویند : من های کلاسم ، نگاهم کنید !
من آنروز در وصیت نامه ام می نوشتم : خواهرم حجاب تو بر علیه دشمن از خون من موثر تر است ، بعضی ها امروز حتی در پروفایل شان می نویسند : همیشه به روز هستم ، دوره و زمانه عوض شده و عشق من مد گرایی و تقلید از غربی هاست .
جهت تماشای ادامه مطلب بر روی تصویر بالاکلیک کنید.
اگه دلت گرفته به این شماره زنگ بزن
پشت خط امام رضا منتظر شنیدن صداته
فقط سلام من رو هم به امام برسون و بگو منوهم به پابوسیش بطلبه
ارتباط با حرم مطهر امام رضا (ع) شماره تلفن: 05112003334
به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید، ارباب. نخند!
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز از آدامسهایش نمی خری. نخند!
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ای کوتاه معطلت کند. نخند!
به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ی پیراهنش جمع شده. نخند!
به دستان پدرت، به جاروکردن مادرت،
به راننده ی چاق اتوبوس،
به رفتگری که در گرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد،
به راننده ی آژانسی که گاهی مواقع چرت می زند،
به پلیسی که سرچهارراه با کلاه صورتش را باد می زند،
به مردی که روی چهارپایه می رود تا شماره ی کنتور برقتان را بنویسد،
به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد،
به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی،
به مسافری که سوار تاکسی می شود و بلند سلام می گوید،
به فروشنده ای که به جای پول خرد به تو آدامس می دهد،
به زنی که با کیفی بردوش به دستی نان دارد و به دستی چند کیسه میوه و سبزی،
به هول شدن همکلاسی ات پای تخته،
به مردی که در بانک از تو می خواهد برایش برگه ای پرکنی،
نخند ...
نخند که دنیا ارزشش را ندارد که تو به خردترین رفتارهای نابجای آدمها بخندی!
که هرگز نمیدانی آنها چه دنیای بزرگ و پردردسری دارند!
آدمهایی که هرکدام برای خود و خانواده شان همه چیز و همه کسند!
آدمهایی که به خاطر روزیشان تقلا می کنند،
بار می برند،
بی خوابی می کشند،
کهنه می پوشند،
جار می زنند،
سرما و گرما می کشند،
و گاهی خجالت هم می کشند ...
انسانهای بزرگ، دو دل دارند؛دلی که درد می کشد و پنهان است
و دلی که می خندد و آشکار است.