مصالح غیبت امام
مصالح غیبت امام
در ابتدای نیمه دوم قرن سوم ( ه. ق)، شیعیان با غیبت امام و پیشوای خود مواجه شدند. بیشک غیبت اگر پیشینه تاریخی و دلایل نقلی کافی نمیداشت، برای پیروان ائمه(علیهمالسلام) و معتقدان به جریان امامت، به عنوان یک بحران جدی تلقی میشد اما این موضوع به دلیل سابقه تاریخی و پیش بینی های مکرر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و أئمه (علیهمالسلام)، از نظر شیعیان مخصوصا آگاهان، یک رخداد عجیب و دور از انتظار نبود. ولی با این حال باتوجه به نامأنوس بودن این قضیه برای عموم مردم، این موضوع موجب حیرت و سردرگمی عدهاى در مورد جانشین امام عسکری (علیهالسلام) و امام بعد از او شده بود اما بنا به پیشبینیها و تدابیر حکیمانه امام عسکری (علیهالسلام) در مورد نحوهی معرفی نمودن فرزندش به خواص اصحاب و شیعیان خود، این موضوع یعنی معرفی و شناسائی آخرین حجت الهی (عجلاللهتعالیفرجه) و غیبت آن حضرت از انظار عمومی، به بهترین وجه در میان مردم توجیه شد.
غیبت امام عصر عجلاللهتعالیفرجه، بنا به مصالحی، در دو مرحلهی کوتاه
مدت و دراز مدت، انجام پذیرفت. با شهادت امام عسکرى (علیهالسلام) درسال
260 هجری، غیبت کوتاه مدت امام مهدی (علیهالسلام) آغاز شد. این غیبت به
لحاظ این که از جهت زمانى محدود است، به آن غیبت صغرى مى گویند؛ و تا سال
329 هجری قمری یعنی حدود 70 سال به طول انجامید.
این دوره، نقش بسیار مهمى در ایجاد آمادگى شیعه براى پیدایش غیبت بلند مدت یعنی ورود به دوران غیبت کبرى داشته است.
در
دوران غیبت صغرى گرچه امام از نظرها پنهان بود، اما کسانى بودند که با آن
حضرت در تماس بودند و سمت «نواب خاص» امام را داشتند؛ هر یک از شیعیان
مىتوانستند به وسیله «نواب» مشکلات و مسائل خود را به عرض آن حضرت برسانند
و توسط آنان پاسخ خود را دریافت کنند. گاهى گروهى از مردم به وسیله آن
نایبان خاص به دیدار امام مىرسیدند. این نایبان 4 نفرند و به «نواب اربعه»
مشهورند.
آنان که همگى از علما و بزرگان شیعه هستند به ترتیب عبارتند از:
1 - عثمان بن سعید عمرى که ازسال 260 تا سال 267 ه.ق مقام نیابت خاصه را دارا بوده است.
2- محمد بن عثمان عمرى از هنگام وفات پدرش تا سال 305 ه.ق نماینده و نایب خاص حضرت بوده است.
3- حسین بن روح نوبختى از سال 305 - 326 ه.ق منصب نیابت خاصه را دارا بوده است.
4- على بن محمد سمرى از سال 326 - 329 ه.ق دارای مقام نیابت خاصه بوده است.
هر یک از این چهار بزرگوار در سامان دادن امور شیعیان و ایجاد آمادگى شیعیان براى پذیرش غیبت کبرى، نقش بسیار مهمی داشتهاند.
باسپرى
شدن این دوره، مرحله غیبت طولانی مدت آغاز شد که تاکنون ادامه دارد و به
امر خداوند تا هنگامی که زمینههای پذیرش رهبرى و حکومت جهانى حضرت از نظر
عِدّه و عُدّه فراهم شود، ادامه خواهد داشت.
این مرحله، بزرگترین میدان
آزمایش انسانها و غربال مؤمنان و سنجش ایمان و عمل آنان است؛ در این مدت
طولانى «حجت» خدا در پشت پرده غیبت، خورشیدگونه از پس ابرها، نور افشانى
میکند چنانکه در روایات اشاره شده است.
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
« از روزی که خداوند متعال حضرت آدم را آفریده تا روز قیامت زمین خالی از
حجت نبوده و نخواهد بود، یا حجت ظاهر و روشن و یا غایب و پنهان...».
راوی پرسید از امام غایب چگونه استفاده میشود؟ فرمود: « آن چنان که از خورشید هنگامی که پشت ابر است استفاده میشود. »(1)
پی نوشت:
1) سلیمان از امام صادق علیه السلام و آن حضرت از پدر بزرگوارش امام باقر علیه السلام و آن حضرت از امام زین العابدین نقل میکند که حضرتش فرمودند:«نحن ائمه المسلمین و حجج الله علی العالمین ، و ساده المؤمنین وقاده الغر المحجلین ، و موالی المؤمنین، و نحن أمان لأهل الأرض کما أن النجوم أمان لأهل السماء، و نحن الذین بنا یمسک الله السماء أن تقع علی الأرض إلآ بإذنه، و بنا یمسک الأرض أن تمید بأهلها، و بنا ینزل الغیث ، و تنشر الرحمه ، و تخرج برکات الأرض، و لولا ما فی الأرض منا لساخت بأهلها.»
ثم قال: و لم تخل الأرض منذ خلق الله آدم من حجه الله فیها ظاهر مشهور أو غائب مستور(در بعضی از نسخهها «خائف مغمور»ذکر شده است.) ولا تخلو إلی أن تقوم الساعه من حجه الله فیها، ولولا ذلک لم یعبد الله.
قال سلیمان، فقلت للصادق علیه السلام : فکیف ینتفع الناس بالحجه الغائب المستور؟
قال:«کما ینتفعون بالشمس إذا سترها السحاب.» کمال الدین،ج1، ص۲۰۷،ح۲۲ ؛ بحار الانوار، ج 52، ص